می گویند عشق آنست که به او نرسی
و من می دانم چرا…
زیرا در روزگار من،
کسی نیست که زنانه عاشق شود
و مردانه بایستد…
دلم به حالی پسری سوخت که وفتی گفتم کفش هایم را خوب رنگ کن ،
گفت خاطرت جمع باشد مثل سرنوشتم برایت سیاه میکنم …
می گویند عشق آنست که به او نرسی
و من می دانم چرا…
زیرا در روزگار من،
کسی نیست که زنانه عاشق شود
و مردانه بایستد…
دلم به حالی پسری سوخت که وفتی گفتم کفش هایم را خوب رنگ کن ،
گفت خاطرت جمع باشد مثل سرنوشتم برایت سیاه میکنم …