سهم من از زندگانی هیچ بود دل به هرکس خوش نمودم پوچ بود رنج غربت به تن خسته نشست درد تنهایی عمرم را شکست روزگارم بر
خلاف آرزو هایم گذشت یک شبه عاشق شدم سالها پشیمانی گذشت سرگذشت دیگران عبرت نشد خود شدم عبرت برای دیگران.
دل به دلم که ندادی ، پا به پایم که نیامدی ، دست در دستم که نگذاشتی
سر به سرم دیگر نگذار که قولش را به بیابان داده ام ...
ادامه مطلب ...
وقتـے خـداحـافظـے مےکنیـم؛
چہ انـرژے عظیمـے مےخواهـد
کنتـرل اولیـن اشک براے نچکیـدن..
گم شده ام جایی میان فراموشی های تو ! ، گاهی تنها ، گاهی بیا و پیدایم کن …
::
::
گاهی به خاک سپردن یک جسد ، از خواباندن یک قاب عکس آسانتر است !
این روزها درد روحم را احساس میکنم ، خدایا قرص فراموشیم کجاست؟
::
::
آشنایان کهن را خبری از دل تنهایم نیست ، غم دل با که بگویم که کسی یادم نیست
اهل کوچه همه رفتند ولی ما ماندیم … حقمان است اگر بیدل و تنها ماندیم … هیچ تقصیر کسی نیست اگر رنجوریم … روشنی هست خدا هست فقط ما کوریم
::
::
این پیام هم باشه برای سلامتی کسانی که به پای رفاقت سوختن ولی به نام رفاقت سکوت کردن ، سلامتی کسانی که رفاقتشون بی منته ، سلامتی کسانی که به پای رفاقت جان میدن ولی هرگز ادعای رفاقتشون نمیشه …
::
از خداوند چیزی را برایت میخواهم که جز خدا در باور هیچکس نگنجد
::
::
در جاده ی زندگی قدم میزدم همه جا ۲ رد پا دیدم ، جای پای من و خدا. به سخترین لحظه ها که رسیدم فقط یک جای پا دیدم، گفتم: خدایا مرا در سخت ترین لحظه ها رها کردی؟ ندا آمد: تو را در سخت ترین لحظه ها به دوش کشیدم
چون به کام دل نشد دستی در آغوشت کنم / میرم تا در غبار غم فراموشت کنم
سر در آغوش پشیمانی گذارم تا تو را / ای امید آتشین با گریه خاموشت کنم
ادامه مطلب ...
صدایم در برابر صدایت بی صداست، چشمانم در برابر چشمانت نابیناست، خنده هایم در کنار خنده هایت خالیست، پس بدان بی تو هیچم، تنهایم نگذار تا با تو هم آواز شوم
::
تعداد صفحات : 8