گفتم برایت میمیرم
تو خندیدی ولی من،
از همان روز تا کنون دیگر برای خودم زندگی نکردم …
محکم ببار باران نـــــــــــــم نــــــــــم علاج زخمـــــــــهایم نیست…
.
گفتم برایت میمیرم
تو خندیدی ولی من،
از همان روز تا کنون دیگر برای خودم زندگی نکردم …
محکم ببار باران نـــــــــــــم نــــــــــم علاج زخمـــــــــهایم نیست…
.
شمعی روشن کردم
حوالی ِ همیــــن روزها،
که زودتـــــر بیایــــی،
میگـــــویند؛
دعـــــایٍ دیوانــــگان هم،
مستــــجاب میشود…
دورا دور عاشقت شدم
دورا دور نگرانت بودم
دورا دور عشق ورزیدم
و حال
عاشق شدن و عشق ورزیدنت به دیگری را
دورا دور می بینم
و از همین دورا دور می میرم !