حرفهایم…
دلخوریهایم…
وتمام اشکهای من…
بماند برای بعد
تنها به من بگو
با او چگونه میگذرد که بامن نمیگذشت
::
::
بازار سنگ ها کجاست؟
به دنبال سنگی کمیاب هستم
آیا سنگ صبور هم میفروشند
::
::
از اون روز
از اونجا
از تو ب بعد
دیگه هیچ چیز مثل قبل نشد ک نشد…
::
::
امشب یهو دلم کودتا کرد
تورو میخواست
سرم رو کردم زیر بالشت
آروم ب دلم گفتم
خفه شو…
دوره دموکراسی گذشته
میزنم لهت میکنم…
::
::
اگه میخوای حال کسی رو بفهمی
ازش نپرس…
دروغ میگه
هدفونشو درار ببین چی گوش میده
::
::
من تصوراتم از تو با “کاش” گره خورده
اما تو توقعاتت از من با “باید”!!
::
::
آخه من نفهمیدم بالاخره..
معبود من،تو ک میگی هراتفاق خوبو بدی ک براتون می افته، حکمت داره..امیرم اتفاق خوبم بود یابد؟؟؟
حکمتی ک میگی کو؟؟؟
::
::
نمی خوام برگ درختت باشم که هر پاییز ازت جداشم، می خوام ریشه ات بشم که وقتی نیستی منم نباشم
::
::
پی_ حسه همون روزام
پی_ احساس آرامش
همون حسی ک این روزا
ب حد مرگ می خوامش
دلم میخواد عاشق شم
آخه فکرت شده دنیام
اگه عاشق شدن درده
من این دردو ازت میخوام
::
::
دلم برایت تنگ شده
میخواهم آنقدر اشک بریزم
تا غبار فاصله از قلبم تمیز شود
ولی میترسم…
این شهر،”ونیز”شود…
::
::
زمانی”من وتو”بودیم و دیگران در کنارمان..
حال”من وتو”هستیم و دیگران بینمان..
::
::
کاش باز معلمی بودو انشایی میخواست..
روزگار خود را چگونه می گذرانید؟
تا چند خط برایش درد و دل کنم..
::
::
کاش میشد
آدم..گاهی
ب اندازه نیاز بمیرد..
بعد بلند شود
آهسته آهسته
خاک هایش را بتکاند
گردهایش بماند
اگر دلش خواست
برگردد ب زندگی
دلش نخواست
بخوابد تا ابد…
::
::
هرکه ب من میرسد
بوی قفس میدهد
جز تو ک
پر میدهی
تا بپرانی مرا…
::
::
دلشوره تمام لحظاتی را دارم ک دل تنگ میشود دلت..
و دستهایم دیگر کنار نمیزند دلواپسی ات را..
::
::
ای کاش نبودنت راهم با خودت برده بودی..
::
::
بعضیا قبل از خواب،رویاشونو مرور میکنن..
بعضیا برنامه های فرداشونو
ولی من دعا میکنم خواب زودتر از اشک بیاد سراغم..
::
::
دردناک است دوست بداری و گمان کنی دوستت دارند
حال آنکه او یگانه هستی تو باشدو تو یکی از هزاران لذت او..
::
::
خدارا شکر دیگر هیچ گاه گرسنه نیستم!
ب یمن وجودت هرروز سه وعده غم میخورم..
::
::
همیشه ک باشی خسته میشوند مردمانی ک اگر نباشی میگویند بی معرفتی..
::
::
وقتی مرا در آغوش میگرفت چشمانش را میبست..
نمیدانم از احساس زیادش بود یا خود را در آغوش دیگری تصور میکرد..
::
::
چه فرقی میکند عاشق تو باشم یا رنگین کمان؟
وقتی هردو هفت خطید..
::
::
چه سخت است
بعد از سالها جست وجو
نیمه ی گمشده ات را کامل ببینی…
::
::
گاهى شایدلازم باشدازیادببریم یادهمهءآنهایى راکه بانبودنشان… بودنمان را به بازى گرفتند…
::
::
عده اى مث قرص جوشانند…درلیوان آب ک بیاندازیشان طورى غلیان کرده وکف میکنندک سرمیروند…اماکافیست کمى صبرکنى بعدمیبینى
ک ازنصف لیوان هم کمترند!!!
::
::
وقتى ارزش هاعوض میشوند؛عوضى هاباارزش میشوند…!
::
::
باران ک میبارد راه میوفتم بدون چتر .. دلم برایت تنگ تر میشود من بغض میکنم آسمان گریه.
::
::
هروقت بین تاانتخاب مرددبودى شیریاخط بنداز؛
مهم نیس شیربیفته یاخط مهم اینه ک اون لحظه اى ک سکه داره روهوامیچرخه دفعه بفهمى دلت بیشترمیخوادشیربیفته یاخط…
::
::
هى فلانى!زمان است که وفادارى تورا ثابت میکندنه زبان…
::
::
کوک میکنم چشمانم راروی آمدنت! تونمی آیی… ومن برای همیشه خواب میمانم
::
::
به ” او ” بگویید نگران شبهایم نباشد ! سکوتم ، قرصهایم ، لرزش دستانم و ” پاکت سیگارم ” همه هستند ! ” تنها نیستم ” . . .
::
::
آنقدر که اورا دوست داشتم?اگر خدا را دوست میداشتم، در آن دنیا نیمی از بهشت به نامم بود…
::
::
ازمن جداشدوگفت:کارخداست،مانده ام مگرخدای اوخدای من هم نبود.
::
::
کفشهای آخرین دیدارمان رابرق می اندازم اما… چقدر برای پاهایم کوچکند!
::
::
کنارم گذاشت که تلخم کند…?شرابی شدم ناب… حالا خماری ام را میکشد…
::
::
دوره ای شده که حاضرم جای ”پَـــــــت” باشم اما یه دوست واقعی مثل ”مَـــــت”داشته باشم!!
::
::
اندیشه میکنم نه به شبها به روز هم… باور نمیکند کسی باور نمیکنی توام که حتی هنوز هم…